چگونه در کسب و کار خلاقیت داشته باشیم
- آیا شما هم دلتان میخواهد ایده های جدیدی داشته باشید؟
- یا اینکه فکر میکنید ایده های جدید کاملاً تصادفی به وجود می آیند و باید بنشینید و منتظرشان باشید؟
اگر با دقت به فرایند تفکر خلاق توجه کنیم، میتوانیم یک تقسیمبندی از مراحلی که باعث شکل گیری خلاقیت در ذهن میشود نشان دهیم.
تمام کسانی که به نحوی ایده ی جدیدی داشتهاند، از این مراحل عبور کردهاند. البته این سیر میتواند آگاهانه یا ناآگاهانه باشد، ولی در هر حال، این مرحله ها پشت سر گذاشته میشوند.
شش مرحله اول این سیر مرحله های اصلی خلاقیت هستند و مرحله ی هفتم در حقیقت همان تبدیل شدن خلاقیت به نوآوری است که به معنی اجرای ایده ی جدید و خلق چیزهای نو است.
این مراحل عبارتند از:
۱) آماده سازی ذهن
۲) مطالعه و بررسی
۳) تغییر و دگرگونی
۴) کمون
۵) جرقه
۶) تایید و اثبات
۷) اجرا
مغز و عملکرد نیمکره ها
آدمها در خیلی از کارها با هم تفاوت دارند. حتی روش فکر کردنشان هم با هم متفاوت است. همین تفاوتهاست که باعث میشود رفتارهای متنوعی از آدمهای مختلف ببینید.
برای اینکه بفهمید علت این تفاوتها چیست، اول باید ساختار مغز را بشناسید. بیشتر مردم میدانند که مغز دو نیمکرهی چپ و راست دارد. هر یک از نیمکرهها ساختار جداگانهای دارند. تحقیقات زیادی روی مغز و عملکردش انجام شده است که نشان میدهد این نیمکرهها از لحاظ عملکردی با هم فرق دارند.
هر نیمکرهی مغز روش خاص خودش را برای تحلیل و پردازش اطلاعات دارد. نیمکرهی چپ مغز تفکر عمودی دارد، یعنی تفکرات ریاضی، کلامی و منطقی در این قسمت از مغز انجام میشوند.
نیمکرهی چپ اطلاعات را مرحله به مرحله تجزیهوتحلیل میکند. نیمکرهی راست مغز تفکر جانبی دارد، یعنی تفکرات کلینگر و حسی و خلاق مربوط به این نیمکره هستند. معمولاً اطلاعات در این قسمت یکجا و یکدفعه پردازش میشوند.
تفکر عمودی در نیمکرهی چپ بسیار منظم و سیستماتیک است. اطلاعات در این نیمکره با منطق کامل پردازش میشود، در صورتی که تفکر جانبی که در نیمکرهی راست انجام میشود، بسیار نامنظم عمل میکند. این نیمکره معمولاً با تکیه بر تجربههای گذشتهی ذهنی، اطلاعات را یکجا و ناگهانی تحلیل میکند.
انسانها غالباً از دو نیمکرهی مغز به یک اندازه استفاده نمیکنند. هر کسی در حل مسائل، یا در مراحل یادگیری از قسمتی از مغز که تسلط بیشتری رویش دارد استفاده میکند.
برای مثال، اگر مساله ها را با نگاه آمار و ارقام و با فرآیندی منظم و مرحله به مرحله حل میکنید، روی نیمکرهی چپ مغز تسلط بیشتری دارید، ولی اگر در حل مسائل دنبال ادراک شهودی و حسی هستید ( یعنی میخواهید یکدفعه جواب به ذهنتان برسد) ، روی نیمکرهی راست تسلطتان بیشتر است.
همین تفکر جانبی در نیمکرهی راست است که محور اصلی فرآیند خلاقیت را میسازد. جالب است بدانید آنهایی که با دست چپ مینویسند معمولاً در کارهاشان خلاقانهتر عمل میکنند. چون از نیمکرهی راست مغز بیشتر استفاده میکنند.
حتماً میدانید که نیمکرهی سمت راست کارهای سمت چپ بدن را کنترل میکند و کنترل کارهای سمت راست بدن بر عهدهی نیمکرهی چپ است.
کسانی که نیمکرهی راست ماهری دارند، به این موردها توجه بیشتری دارند:
- همیشه به راه بهتر فکر میکنند.
- از رسمها و عادتها بیتفاوت نمیگذرند.
- خوب فکر میکنند. عمیق فکر میکنند.
- بازیهای فکر میکنند و در نتیجه از دیدگاههای متفاوتی به مساله نگاه میکنند.
- میدانند که برای هر مسالهای ممکن است بیش از یک جواب درست وجود داشته باشد.
- از شکست و پیروز نشدن نمیترسند. شکست را سنگ بنای موقعیت خود میدانند.
- مهارتهای هلیکوپتری دارند. یعنی هر پدیدهای را یکجا و از بالا میبینند و بعد روی بخش خاصی از آن که نیاز به تغییر دارد متمرکز میشوند و فرود میآیند. برای اینکه این موضوع را خوب درک کنید، دو نفر را در نظر بگیرید که یکی برای حل کردن مشکل کل قضیه را مرحله به مرحله طی میکند تا به مشکل برسد و دیگری اول کل قضیه را یکجا میبیند، مشکل را پیدا میکند و روی مشکل متمرکز میشود. اینجا نفر دوم مهارت هلیکوپتری دارد.
گفتیم که محور اصلی فرآیند خلاقیت تفکر جانبی نیمکرهی راست است. مهم است که بدانید در واقع هیچ یک از بخشهای مغز به تنهایی کامل و خلاقانه عمل نمیکنند. این دو نیمکره بهطور طبیعی در فرآیند پردازش اطلاعات با هم، همکاری میکنند و هماهنگی دارند. وظیفهی شما این است که یاد بگیرید در هر موقعیت خاص، سراغ کدام نیمکرهی مغز بروید. مثلاً در جایی که نیاز به خلاقیت دارید، باید بتوانید نیمکرهی چپ را غیر فعال کنید و نیمکرهی راست را درگیر کنید.
منبع : بخشی از کتاب درباره خلاقیت