روش رسیدن به اهداف در کسب و کار

 

مزرعه کارآفرینی

بیشترِ ما اهداف و برنامه های خوبی برای خودمان طراحی می کنیم ولی چرا به اهداف خود نمی رسیم ؟ شاید چون روش رسیدن به اهداف را نمی دانیم.

ما معمولاً برنامه ریزی و حرکت به سمت اهداف مان را به اول هفته، ماه و یا سال آینده موکول می کنیم.

احتمالاً با خودمان اینطور قرار می گذاریم که:

از سال جدید، صبح ها زودتر بیدار می شوم و ورزش می کنم. حتماً در سال جدید، سرانه مطالعه کتاب در کشور را جابجا می کنم (!) . از ماه آینده، آموزش زبان را بصورت جدی و منظم، شروع می کنم. و …

و بیشتر ما، تا چند روزی به این برنامه، پایبند هستیم ولی رفته رفته، از اجرای آن، جا می مانیم.

بعد از چند روز، اصطلاحاً پشت مان باد می خورد و به کل فراموش می کنیم که چه قرارهایی با خودمان گذاشته بودیم.

متاسفانه این داستان، برای بیشتر ما آشنا و البته خیلی هم تکراری است!

اما چرا این داستان اتفاق می افتد و چطور باید جلوی این تکرارهای اعصاب خوردکن را گرفت؟

علت اصلی نرسیدن به اهداف :

دوستی به شوخی می گفت که علت اصلی طلاق، ازدواج است! خوب که فکر می کنیم، خیلی هم بیراه نمی گفت. منتها ازدواجی دلیل طلاق است که پایه هایش مشکل داشته باشد.

در اینجا هم می توانیم علت اصلی اجرا نشدن برنامه هایمان را، برنامه ریزی قلمداد کنیم!

و البته برنامه ریزی ای که منطبق با اصول هدف گذاری نباشد.

دلیل اولی که ما به برنامه های قشنگی که برای خودمان تعریف کرده ایم، نمی رسیم و یا به آنها عمل نمی کنیم، این است که برنامه های خوبی نیستند.

وقتی من، هیچ وقت خالی ای برای خودم کنار نگذاشته ام، چطور می توانم در یک کلاس زبان شرکت کنم؟

بنابراین، در هدف گذاری هایمان باید دقت بیشتری بکنیم و اهدافی را برای خودمان تعریف کنیم که با ما، تناسب داشته باشند.

ویژگی های هدف :

در تعریف هدف می گویند که اهداف باید اسمارت (SMART) باشند. هر حرف، مخفف یک واژه است و به فارسی، ویژگی های هدف، مطابق لیست زیر است:

۱ – دقیق و مشخص باشد.

۲ – قابل اندازه گیری باشد.

۳ – قابل دستیابی باشد.

۴ – مرتبط با اهداف دیگرمان باشد.

۵ – زمان دار باشد

اولین گام برای رسیدن به اهداف این است که اهداف ما، اسمارت باشند.

برای همین مثال ساده خودمان:

آیا انقدر توان داریم که صبحها، زودتر از خواب بیدار شویم. آیا می توانیم شبها، زودتر بخوابیم که بتوانیم صبح زود، بیدار شویم؟ آیا وضعیت کاری ما، این اجازه را به ما می دهد؟

آیا ما وقتی برای کلاس زبان داریم؟

با معیارهای اسمارت، می توان خیلی از اهداف را از لیستمان خط زد. و یا آنها را طوری تغییر داد که اسمارت و شُدنی شوند.

پس تا اینجا به این نکته اشاره کردیم که برای رسیدن به اهداف ، اولین نکته، اسمارت بودن اهداف هستند.

هدف من یا شخصی دیگر ؟

اما آیا اسمارت بودن اهداف، کافی است و اهداف اسمارت، الزاماً خوب هم هستند؟

مسلماً نه.

بعضی وقتها ما اهدافی را برای خودمان تعریف می کنیم که با کمی ریشه یابی، متوجه می شویم اهداف ما نیستند!

مثلاً چون پدرمان همیشه آرزو داشت که ما پزشک شویم، حالا پزشک شده ایم. ولی با اینکه به این هدف رسیده ایم، باز هم حال خوبی نداریم و احساس رضایت نمی کنیم.

شغل اول من، به خاطر علاقه ای بود که به دایی ام داشتم! ولی بعداً متوجه شدم که علاقه من به دایی ام بوده، نه به شغل او !

خیلی مهم است که ما قبل از برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف ، صادقانه و با تعمق زیاد، بررسی کنیم که آیا واقعاً این اهداف ، برای خودمان است و یا از یک عزیز دیگر به ما رسیده اند؟

اما اگر اهداف، مال خودمان باشند، اسمارت هم شده باشند، باز هم ممکن است انرژی کافی را برای حرکت به سمت آنها نداشته باشیم.

موتور محرک ما به سمت اهداف :

در یکی از جلسات مشاوره، مراجعه کننده از خاطراتش تعریف می کرد که چطور برای جور کردن شهریه دانشگاه، چند روز در بازار تره بار، به سختی کار کرده بود…

این آدم هم یکی بوده مثل من و شما. یکی که ممکن است برای خودش برنامۀ ورزش صبحگاهی را گذاشته باشد ولی هیچوقت به آن عمل نکرده. ولی حالا، برای مدتی، به یک کار سخت تن داده است که به مراتب از ورزش صبحگاهی هم سخت تر است!

به نظر شما چطور امکانش هست؟

جوابش در یک کلمه خلاصه می شود:

انگیزه

انگیزه، همان انرژی محرک ما برای رسیدن به اهداف هستند.

اگر ما بهترین اهداف را هم برای خودمان مشخص کنیم، اگر مطمئن باشیم اهداف تعریف شده، متعلق به خودمان هستند و در ضمن، معیارهای هوشمندی هدف را هم دارند، باز هم اگر انگیزه ای قوی در کار نباشد، گامی برای رسیدن به آن اهداف بر نمی داریم.

ما باید دلیل ِ انگیزاننده ای برای رسیدن به هرکدام از اهدافمان داشته باشیم.

فراهم کردن شهریه دانشگاه، انگیزه ای بود که دوست ما را به کار سخت وا می داشت.

و شاید اینکه سالمتر باشیم تا بتوانیم از خانواده مان مراقبت کنیم، برای بعضی ها انگیزاننده ای برای ورزش منظم باشد.

تا یک دلیل دوست داشتنی که باعث حرکت ما می شود را به اهدافمان گره نزنیم، گامی برای رسیدن به آنها بر نمی داریم.

منبع:modiriran

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *