نوآوری مخرب در کسب و کار

مزرعه کارآفرینی

آشفتگی در دنیای کسب و کار و رقابت اغلب به دریایی طوفانی تشبیه می‌شود. جوزف شومپیتر اقتصاددان می‌گوید: «طوفان تخریب خلاق»، به‌طور مداوم از صنایع عبور می‌کند و موجب سقوط شرکت‌های ضعیف و قدیمی می‌شود. حدود سه دهه است که طوفان تخریب خلاق به شکل قدرتمندتری ظاهر می‌شود و حتی بعضی از قوی‌ترین بنگاه‌ها را نیز تهدید می‌کند.

یکی از متخصصان پیشرو در عرصه کسب و کار در مورد شکست شرکت‌های اصیل می‌گوید: مدیران کسب و کارها اغلب با معضلی مهم مواجه‌اند که آن را جدی نمی‌گیرند، آن‌ها در انجام کارهایی مثل گوش دادن به مشتریان، سرمایه‌گذاری در کسب‌وکار و ایجاد مزیت رقابتی متبحرند اما متأسفانه شرکت‌های دارای نوآوری مخرب و ریسک حاصل از آن‌ها را نادیده می‌گیرند.

مهم‌ترین نکته در تئوری «نوآوری مخرب»، آگاهی از کسب‌وکار است. تئوری نوآوری مخرب یکی از تأثیرگذارترین ایده‌های کسب و کار مدرن محسوب می‌شود. این نظریه به‌طور گسترده‌ای پذیرفته‌شده و نفوذ آن فراتر از تصور ماست. نوآوری مخرب با ایجاد اختلال در شرایط فعلی، موازنه شرکت‌ها را در بازار تغییر می‌دهد و به این ترتیب بازار و شبکه ارزش جدیدی ایجاد می‌کند. از این اختلال حتی به‌عنوان چارچوبی برای فکرکردن در مورد مشکلات اجتماعی همچون فقر، عدم دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، بی‌سوادی و بیکاری نیز استفاده می‌شود.

«اختلال» با «نوآوری» فرق دارد

گاهی مردم در مورد تفاوت بین «نوآوری» و «اختلال» اختلاف نظر دارند. اختلال و نوآوری دو مفهوم سیاه و سفید نیست، اما تمایزی واقعی بین آنها وجود دارد. به بیانی دیگر، خرابکارها جزو نوآوران هستند، اما همه نوآورها لزوماً خرابکار و اخلال‌گر نیستند. همان‌طور که مربع نوعی مستطیل است، اما همه مستطیل‌ها مربع نیستند!

به‌عنوان‌مثال، خودروهای اولیه در اواخر قرن نوزدهم، نوآوری مخرب به حساب نمی‌آمدند، چرا که این خودروها وسایل گران قیمت و لوکسی بودند که بازار وسایل نقلیه‌ای مثل درشکه و اسب را مختل نکردند. بازار حمل‌ونقل به همان شکل باقی ماند تا زمانی که اولین خودرو فورد مدل T با قیمت پایین در سال ۱۹۰۸ تولید شد. تولید انبوه خودرو؛ نوآوری مخرب بود، زیرا بازار حمل‌ونقل را تغییر داد، درحالی‌که سی سال قبل از این نوع اتومبیل‌ها خبری نبود.

نوآوری و اختلال هر دو در ذهن بشر ساخته و پرداخته می‌شوند و از این نظر باهم شباهت دارند. اختلال در تغییر تفکر، رفتار، کسب‌وکار، یادگیری و به‌طورکلی در مورد تغییر شیوه زندگی روزمره نقش دارد. اختلال، جایگزینی برای بازار، صنعت یا فناوری موجود است و چیزی جدید، کارآمد و ارزشمند را خلق می‌کند.

منبع: www.forbes.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *