پنج اشتباه رایج قیمت گذاری در کسب و کار

مزرعه کارآفرینی

۵ اشتباهی که در رابطه با قیمت‌ها، کسب‌وکارهای نو ظهور در زمینۀ نرم‌افزارهای خدماتی مرتکب می‌شوند.

قیمت‌های درنظرگرفته شده به منظور جبران مالیات یک محصول می‌باشد.

قیمت‌ها روشی برای به دست آوردن درآمد هستند.

یافتن شیوه‌های صحیح برای تخمین مالیات یک محصول، چالشی همیشگی است.

این قیمت‌ها روندی در جریان و تغییرپذیر دارند، بنابراین هم‌چنان که شرکت‌ها و بازار توسعه می‌یابند، به فرآیندی پیوسته برای یافتن قیمت‌ها نیاز است.

۱) مدل پیچیده یا غیرشهودی قیمت‌گذاری

یک مدل خوب برای قیمت‌‌گذاری در چشم خریدار معقول و ساده به نظرمی‌آید. ممکن است در پشت صحنه، پیچیدگی‌هایی به دلیل قیمت‌های مختلف برای مشتری‌های متفاوت و هم‌چنین پیچیدگی کالا موجود باشد. اما مالیات‌ها خودشان را با نگرش خریدار دربارۀ بازگشت سرمایه تطبیق می‌دهند.

خریداران واحد اندازه‌گیری مخصوص به خود را دارند. اغلب برای برنامه‌ها این مردم هستند که تعیین کنندۀمدل قیمت‌گذاری هستند. برای زیرساخت در زمان‌های دیگر ، بایت‌ها برای حافظه و چرخه‌‌ها برای محاسبه عمل می‌کنند.

با به کارگیری این مدل‌ها ، شارژ کردن محصولات مردمی در واحدی مثل بایت، کاربردی نیست. یک مدل قیمت‌گذاری براساس بایت‌های ارسال‌شده توسط گروه می‌باشد که به صورت ماهانه می‌تواند به نحو ایده‌آل عمل کند. اما ناملموس و غیرقابل درک است و هم‌چنین نمی‌تواند قیمت نهایی را برای خریدار  پیش‌بینی کند.

قدرت فروش، ایدۀ پیش‌پرداخت سالانه را با دلایلی معقول، عمومیت می‌دهد.

۲) استفادۀ دیرهنگام از پیش‌پرداخت

پیش‌پرداخت سالانه موجب تسریع در رشد می‌شود. خریداران به نحوی موثر، موجب رشد کسب‌وکارهای نوظهور می‌شوند. مجبور کردن خریدار برای انجام پیش‌پرداخت سالانه ممکن است موجب ترس او شود و یا از او حساب بانکی بخواهیم. مخصوصا هنگامی که کسب‌وکار هنوز نوپاست و محصول شناخته‌شده نیست. اما ارزشش را دارد که این اتفاق زودتر بیفتد، در این حالت، کسب‌وکارتان سریع‌تر رشد کرده و نیاز به سرمایۀ کمتری برای رشد دارد.

۳) به کارگیری قیمت‌گذاری آماری

قیمت مناسب برای وجه‌اشتراک یک محصول، قیمتی می‌باشد که درآمد را در منحنی عرضه/تقاضا افزایش دهد. اما برخلاف نمودارهایی که استاد اقتصادم بر روی تخته سیاه ترسیم کرد، منحنی تقاضای قیمت در ارتباط با کسب‌وکار، ثابت نیست. بسته به زمان، متغیر است.

در واقع، تیم بازاریابی با ساختن یک برند، افزایش خریداران مربوطه و بازگشت سرمایه به نحو قوی، جهت بهبود منحنی تقاضا فعالیت می‌کند.

هم‌چنان که کسب‌وکار بهتر شناخته می‌شود، تقاضا برای محصول افزایش می‌یابد، منحنی تقاضا هم افزایشی می‌شود و همین‌طور نقطۀ قیمت مناسب هم افزایش می‌یابد. این تاثیرات می‌توانند چشم‌گیر و قابل اهمیت باشد.

۴) عدم موفقیت در پیشنهاد واگذاری

هنگام فروختن محصول به شرکت‌های وابسته‌ای که نرم افزارهای دارای سفارش خرید را می‌خرند، اما نه آن‌هایی که کارت اعتباری دارند، کسب‌وکارهای نوظهور باید از قیمت خرید رقابتی نجات یابند. تیم خرید اغلب در مذاکره با خریدار با توافق بر روی قیمت پایین‌تر سعی در جبران دارد. ایجاد پیشنهادات مناسب در این رابطه، نقش اساسی در گرفتن قیمت نهایی برای محصول موردنظر دارد.

۵) پرسش سوال‌های غلط برای فهمیدن قیمت موردنظر

هنگامی که از یک خریدار یا خریدار بالقوه سوال می‌شود که مایل به پرداخت چه مبلغی برای یک محصول هست، در واقع هیچ‌وقت با شما صادق نیست. دلیل معقول برای این رفتار، آشکار نکردن مقدار مدنظرشان برای خرید یک محصول با توجه به سرمایۀ اقتصادی‌شان است.

آسان‌تر است که از خریدار خواسته‌شود که به قیمت‌های مشابه فکر کند. خریدار در مقایسه با محصولی دیگر، حاضر است چه مبلغی پرداخت کند؟ در دنیای خرید از طریق نرم‌افزارهای اینترنتی، خریدار به قیمت یک محصول به چشم ابزاری برای قدرت خرید نگاه می‌کند. ۱۰ الی ۲۰ درصد از قدرت خرید برای یک ابزار مفید، معقولانه به نظر می‌رسد. اما آیا این خط تولید محصولات جدید به اندازه قدرت خرید با ارزش هستند؟

قیمت‌گذاری یک روند در حال جریان و متغیر است و باید به دیدۀ یک فرآیند در یافتن قیمت‌ها در گذر زمان به آن نگاه کرد. قیمت‌گذاری‌ها باید به طور مداوم تغییر کنند. ماهانه در آغاز فرآیند تبلیغات و بعد از آن هم وقتی فروش به حداکثر رسید، محصول شناخته شد و شرکت برای خود اسم و رسمی کسب کرد، قیمت‌ها باید به ندرت افزایش یابند. به خطاهایی که در بالا ذکر شد، توجه کنید و در نتیجه شما به مکانیزم قیمت‌گذاری مناسب، سریع‌تر دست پیدا می‌کنید.

منبع: Zuora

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *